سلام محمود عزیز . سلام برتو که نوجوان 15 ساله ای بیش نبودی رفتی و حالا سرداری بزرگ و رشید برگشتی. موقع رفتن شناسنامه جعلی بردی تا اعزامت کنند.... حالا بعداز 26 سال اومدی ، تا راهنمای ما باشی . توی مراسم تشیع تو شاهد بودم که توی اون چند لحظه که تو را روی دوش مردم می بردند ،دختری مانتویی به احترام تو چادر سرکرد . با اومدنت خیلی کارها می کنی و این یه نمونه کوچک بود . محمود مهاجر عزیز یه تغییری هم در ما بوجود بیار .
بازگشت این پرستوی عاشق را تبریک می گویم . درضمن مراسم تشیع و تدفین فرداساعت 9 صبح از مسجد الرضا محله تختی به سمت بهشت زهرا قطعه 26 برقرار خواهد بود .
|
|
نذرصلوات رسم بود که بچهها برای سلامتی و صحت خودشان و سایر مجروهان و بیماران در جبهه، نذر صلوات میکردند و صبحها دسته جمعی آیةالکرسی میخواندند، همچنین آیهی (امن یجیب...) را.
|
دیدار با آقا امام زمان (عج) شهید اوحانی از منطقه برمیگردد تا وضع را تشریح کند و آقای کاملی هم میآید تا نتیجهی کارها را گزارش دهد که میبینند آقامهدی با تواضعی عجیب، با کسی صحبت میکند و چشمانش خورشیدوار میدرخشند، انگار دریایی از نور است که به یک سمت سراریز شده است و لبهایش با تبسمی نمکین با کسی راز میگویند، صحبت در حریم است و همه بیخبرند و باید بیخبر بمانند. پیک وصال آمده است و پیغام وصل دارد.
منبع :کتاب کرامات شهدا - صفحه: 101
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||