سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • عاشق سامرا ( چهارشنبه 89/4/23 :: ساعت 12:22 صبح)

  • فرارسیدن میلاد سرور کائنات حضرت امام حسین (ع)

    و

    سالروز میلاد فرخنده رهبر آرادگان جهان حضرت آیت الله خامنه ای

    و

    فرارسیدن روز پاسدار

     

    برتمامی آزادگان مبارک



  • عاشق سامرا ( شنبه 89/4/5 :: ساعت 12:57 صبح)


  •  

    نام: على بن ابی طالب

     
     
    کنیه: ابوالحسن، ابوالحسین، ابو تراب، ابو السبطین و الریحانتین.

    ألقاب: امیرالمؤمنین، سیّد الوصیین، سیّد المسلمین، سیّد الأوصیاء، سیّد العرب، خلیفة رسول الله، امام المتّقین، یعسوب المؤمنین، صهر رسول الله، حیدر، مرتضى، وصى، و... .

    منصب: معصوم دوم و امام اوّل شیعیان و خلیفه چهارم مسلمانان.

    تاریخ ولادت: سیزده رجب سال 30 عام الفیل، 23 سال پیش از هجرت پیامبر اسلام (ص).

    محل تولد: مکه معظّمه، داخل کعبه، در بیت الله الحرام (در سرزمین کنونى عربستان سعودى).
     
     
    تولد در خانه کعبه
     
    فضیلتى است مخصوص حضرت على (ع)، و خداى متعال، تنها به وى چنین امتیازى را کرامت نموده است. نه پیش از او و نه پس از او، براى هیچ فردى چنین فضیلتى محقق نشده است.

    نَسبَ پدرى: ابى طالب (عبد مناف) بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف.

    حضرت ابوطالب (ع) پس از پدرش، عبدالمطلب، به مدت 44 سال کفیل و پشتیبان حضرت محمد (ص) بود و در ظهور و گسترش اسلام کمک‏هاى شایانى به آن حضرت نمود و ایشان را از گزند و کید و کین قریش در امان داشت و بهتر از فرزندان خویش از او حمایت کرد.

    مادر: فاطمه بنت اسد بن هاشم.

    حضرت على (ع) و برادرانش نخستین هاشمیانى بودند که از پدر و مادر هاشمى تولد یافتند. مادرش (فاطمه بنت اسد) از بانوان بزرگ صدر اسلام و از نخستین زنانى بود که پس از خدیجه کبرى (س) به پیامبر اسلام (ص) ایمان آورد. حضرت محمد(ص) از سن هشت سالگى در دامن پرمهر این بانوى مجلّله تربیت یافت و بیش از چهل سال از خدمات و حمایت‏هاى او بهره‏مند بود. وى در این مدت نقش مادر پیامبر (ص) را بر عهده داشت.

    فاطمه بنت اسد به همراه خاندان پیامبر اکرم (ص) به مدینه مهاجرت کرد و در همان جا وفات یافت. پیامبر اکرم (ص) در وفات او اندوهگین شده و با دست خود و با پیراهن خود، او را کفن کرد و بر وى نماز خواند و به خاک سپرد. سپس ولایت فرزندش، على (ع) را بر وى تلقین فرمود و دعا را در حقش از خداى منان مسئلت نمود
     ـ عـلى (عـلیـه السـلام ) نـخـسـتـیـن امـام مـؤ مـنـیـن و رهـبـر مسلمانان و اوّلین خلیفه بعد از رسول خدا، پیامبر راستین و امین اسلام محمّد بن عبداللّه خاتم پیامبران ـ صلوات خدا بر او و دودمـان پـاکـش بـاد ـ است او که برادر و پسر عمو و وزیر پیامبر (صلّى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم ) و دامـاد آن حـضـرت ؛ یـعنى شوهر دخترش حضرت فاطمه زهرا ـ سـلام اللّه عـلیـهـا ـ سـرور بـانـوان دو جـهـان اسـت ، امـیـرمـؤ مـنـان عـلى بـن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف ، سرور اوصیا ـ بهترین صلوات و سلام بر او باد ـ .

     کـنـیـه عـلى (عـلیـه السـلام ) ابـوالحـسـن اسـت ، او در روز جـمـعـه سـیـزدهـم رجـب سـال سـى ام ((عـام الفـیـل )) (ده سـال قـبـل از بـعـثـت ) در مـکـه در بـیـت الحـرام داخـل کـعـبـه خـانـه خـدا، دیـده بـه ایـن جـهـان گـشـود کـه هـیـچ کـس ‍ قـبـل از او و بـعـد از او، در ایـن خـانـه خـدا تولّد نیافت و نمى یابد و این نشانگر موهبت و احترام و توجّه خاصّ خداوند به وجود على (علیه السلام ) است و بیانگر مقام بسیار ارجمند اوست .
    امـیـرمـؤ مـنـان عـلى (عـلیـه السـلام ) و بـرادرانـش (طـالب ، عـقـیـل و جـعـفـر) نخستین کسانى هستند که از دو سو (هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر) از نسل هاشم بن عبد مناف هستند، به این خاطر و به خاطر نشو و پرورش آن حضرت در دامان رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم ) و تحصیل کمالات معنوى از او، به دوشرافت نایل گردید (شرافت نسب و شرافت پرورش و آموزش از دامان فرهنگ ساز رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم )).
    عـلى (عـلیـه السـلام ) نـخـسـتـیـن فـردى بـود کـه قـبـول اسـلام کـرد و بـه خـدا و رسـولش ایـمـان آورد و هـیـچ کـس از اهل بیت رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) و از اصحاب ، در این جهت به او نرسید و او نـخـسـتـیـن مردى بود که پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) او را دعوت به اسلام کرد و او آن را پذیرفت و همواره از دین اسلام حمایت مى کرد و با مشرکان مبارزه مى نمود و از حریم ایمان دفاع مى کرد و گمراهان و سرکشان را سرکوب مى نمود و دستورات دین و قرآن را منتشر مى ساخت و به عدالت ، حکم مى کرد و به کارهاى نیک دستور مى داد.

    امام صادق "علیه السلام" فرمود:

     هنگامى که پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم از مادر متولد شد، فاطمه بنت اسد نزد همسر خود ابوطالب "پدر على علیه السلام" آمد و مژده تولد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم را به او داد، ابوطالب به او فرمود: یک سبت "روزگار دراز و طولانى" صبر کن من هم مژده تولد مانند آن را که جز نبوت ندارد، به تو خواهم داد، آنگاه امام فرمود: سبت مدت سى سال است و فاصله زمانى بین تولد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم تا تولد امیرالمؤمنین "علیه السلام" سى سال بود.
    نام: على بن ابی طالب
     
     
    کنیه: ابوالحسن، ابوالحسین، ابو تراب، ابو السبطین و الریحانتین.

    ألقاب: امیرالمؤمنین، سیّد الوصیین، سیّد المسلمین، سیّد الأوصیاء، سیّد العرب، خلیفة رسول الله، امام المتّقین، یعسوب المؤمنین، صهر رسول الله، حیدر، مرتضى، وصى، و... .

    منصب: معصوم دوم و امام اوّل شیعیان و خلیفه چهارم مسلمانان.

    تاریخ ولادت: سیزده رجب سال 30 عام الفیل، 23 سال پیش از هجرت پیامبر اسلام (ص).

    محل تولد: مکه معظّمه، داخل کعبه، در بیت الله الحرام (در سرزمین کنونى عربستان سعودى).
     
     
    تولد در خانه کعبه
     
    فضیلتى است مخصوص حضرت على (ع)، و خداى متعال، تنها به وى چنین امتیازى را کرامت نموده است. نه پیش از او و نه پس از او، براى هیچ فردى چنین فضیلتى محقق نشده است.

    نَسبَ پدرى: ابى طالب (عبد مناف) بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف.

    حضرت ابوطالب (ع) پس از پدرش، عبدالمطلب، به مدت 44 سال کفیل و پشتیبان حضرت محمد (ص) بود و در ظهور و گسترش اسلام کمک‏هاى شایانى به آن حضرت نمود و ایشان را از گزند و کید و کین قریش در امان داشت و بهتر از فرزندان خویش از او حمایت کرد.

    مادر: فاطمه بنت اسد بن هاشم.

    حضرت على (ع) و برادرانش نخستین هاشمیانى بودند که از پدر و مادر هاشمى تولد یافتند. مادرش (فاطمه بنت اسد) از بانوان بزرگ صدر اسلام و از نخستین زنانى بود که پس از خدیجه کبرى (س) به پیامبر اسلام (ص) ایمان آورد. حضرت محمد(ص) از سن هشت سالگى در دامن پرمهر این بانوى مجلّله تربیت یافت و بیش از چهل سال از خدمات و حمایت‏هاى او بهره‏مند بود. وى در این مدت نقش مادر پیامبر (ص) را بر عهده داشت.

    فاطمه بنت اسد به همراه خاندان پیامبر اکرم (ص) به مدینه مهاجرت کرد و در همان جا وفات یافت. پیامبر اکرم (ص) در وفات او اندوهگین شده و با دست خود و با پیراهن خود، او را کفن کرد و بر وى نماز خواند و به خاک سپرد. سپس ولایت فرزندش، على (ع) را بر وى تلقین فرمود و دعا را در حقش از خداى منان مسئلت نمود
     ـ عـلى (عـلیـه السـلام ) نـخـسـتـیـن امـام مـؤ مـنـیـن و رهـبـر مسلمانان و اوّلین خلیفه بعد از رسول خدا، پیامبر راستین و امین اسلام محمّد بن عبداللّه خاتم پیامبران ـ صلوات خدا بر او و دودمـان پـاکـش بـاد ـ است او که برادر و پسر عمو و وزیر پیامبر (صلّى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم ) و دامـاد آن حـضـرت ؛ یـعنى شوهر دخترش حضرت فاطمه زهرا ـ سـلام اللّه عـلیـهـا ـ سـرور بـانـوان دو جـهـان اسـت ، امـیـرمـؤ مـنـان عـلى بـن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف ، سرور اوصیا ـ بهترین صلوات و سلام بر او باد ـ .

     کـنـیـه عـلى (عـلیـه السـلام ) ابـوالحـسـن اسـت ، او در روز جـمـعـه سـیـزدهـم رجـب سـال سـى ام ((عـام الفـیـل )) (ده سـال قـبـل از بـعـثـت ) در مـکـه در بـیـت الحـرام داخـل کـعـبـه خـانـه خـدا، دیـده بـه ایـن جـهـان گـشـود کـه هـیـچ کـس ‍ قـبـل از او و بـعـد از او، در ایـن خـانـه خـدا تولّد نیافت و نمى یابد و این نشانگر موهبت و احترام و توجّه خاصّ خداوند به وجود على (علیه السلام ) است و بیانگر مقام بسیار ارجمند اوست .
    امـیـرمـؤ مـنـان عـلى (عـلیـه السـلام ) و بـرادرانـش (طـالب ، عـقـیـل و جـعـفـر) نخستین کسانى هستند که از دو سو (هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر) از نسل هاشم بن عبد مناف هستند، به این خاطر و به خاطر نشو و پرورش آن حضرت در دامان رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم ) و تحصیل کمالات معنوى از او، به دوشرافت نایل گردید (شرافت نسب و شرافت پرورش و آموزش از دامان فرهنگ ساز رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم )).
    عـلى (عـلیـه السـلام ) نـخـسـتـیـن فـردى بـود کـه قـبـول اسـلام کـرد و بـه خـدا و رسـولش ایـمـان آورد و هـیـچ کـس از اهل بیت رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) و از اصحاب ، در این جهت به او نرسید و او نـخـسـتـیـن مردى بود که پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) او را دعوت به اسلام کرد و او آن را پذیرفت و همواره از دین اسلام حمایت مى کرد و با مشرکان مبارزه مى نمود و از حریم ایمان دفاع مى کرد و گمراهان و سرکشان را سرکوب مى نمود و دستورات دین و قرآن را منتشر مى ساخت و به عدالت ، حکم مى کرد و به کارهاى نیک دستور مى داد.

    امام صادق "علیه السلام" فرمود:

     هنگامى که پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم از مادر متولد شد، فاطمه بنت اسد نزد همسر خود ابوطالب "پدر على علیه السلام" آمد و مژده تولد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم را به او داد، ابوطالب به او فرمود: یک سبت "روزگار دراز و طولانى" صبر کن من هم مژده تولد مانند آن را که جز نبوت ندارد، به تو خواهم داد، آنگاه امام فرمود: سبت مدت سى سال است و فاصله زمانى بین تولد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم تا تولد امیرالمؤمنین "علیه السلام" سى سال بود.



  • عاشق سامرا ( جمعه 89/4/4 :: ساعت 1:31 صبح)

  •                                                                         

    اعتکاف چیست؟

       

    مقدمه

    هرگز نمی‏توان ارزش همه زمان‏ها را برابر دانست، چنان که نمی‏توان همه مکان‏ها را برابر شمرد. برخی زمانها و مکان‏ها ارزشی والا دارند.

    ماه رجب ارزشمند است، ماه سلوک و زدودن زنگارهای شیطانی از آیینه دل است؛ ماه ولایت و برافروختن چراغ معرفت در شبستان وجود است؛ ماه رجب گاهِ اعتکاف است. در این ماه، که هنگامه تحول است، عاکفان کوی دوست، با حضور در صحن و سرای دوست، پله های سلوک را پیموده و پله پله به خدا نزدیکتر می شوند. معتکف روزه اش، نمازش، حضورش در مسجد و دیگر اعمالش مایه تقرب است. در خانه دوست، سفره ایی از مغفرت و بخشایش گسترده شده و عاکف با صیقل روح و روان، زنگار گناه از دل می‏زداید و مهیای ضیافت بزرگ در ماه وصال می گردد. ماهی که عشاق از سفره پرفیض الهی، لقمه های راز بر می چینند و عطر قرآن از ژرفای دل بار یافتگان، مشام جان را می‏نوازد.

    اعتکاف پرورش جسم و جان است، انسان آمیزه ای است از این دو و نیازمند پرورش در ابعاد وجودی خود؛ انسان به دنبال سعادت و کمال است، روح انسان نیازمند نیایش است، مناجاتی شیرین و زیبا، هم‏کلامی موجودی ضعیف با منشأ قدرت‏ها. از آغاز خلقت تا صحنه رستاخیز، راز و نیاز، زیباترین هنر آدمی است.

    غفلت بد است در برخی موارد بدتر؛ جریان زمان در گذر است و با از دست دادن آهی ماند و افسوسی که به هیچ نیرزد. انسان دشمنی دارد در اوج حیله گری، با چنین دشمنی هوشیاری باید و سرعت در خیرات.

    اعتکاف

    خالق مهربان قرب خلایق را می‏طلبد. در فکر پرورش روح و روان انسان است و مقررات دینی را تشریع می کند. تنوع عبادات به دلیل نیازهای گوناگون انسانی است، هر عبادتی جوابگوی نیازی از اوست. نماز، زنگار غفلت از روان می زداید و صیقل روح و روان است. در روزه، پالایشگاه خلوص و نردبان صعود است. روزه دار پرواز در آسمان عبادت و عبودیت را می آزماید و آیینه قلبش را نورستان خدایی می کند. حج، شرکت در آزمون الهی و قطع تعلقات و دلبستگی دنیوی است. عبادات مالی؛ چون خمس و زکات و صدقات، دمیدن روح ایثار و گذشت در وجود آدمی است.

    اما اعتکاف، آمیزه ای از چند عبادت با فضیلت است. روزه که خود عبادتی ارزشمند است شرط اعتکاف است. حضور در مسجد و خواندن نماز هم شرط آن است. عاکف سه روز در مسجد جامع مقیم می گردد و جز برای ضروریات، کوی دوست را ترک نمی گوید. خود را از حلال باز می دارد تا با تمرین بندگی، جهاد با نفس را بیازماید. اعتکاف عهد مودّت و میثاق مجدد با پروردگار است. اعتکاف چیست؟

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    در فضیلت اعتکاف این بس که معادل طواف کعبه و همتای رکوع و سجود است. خدای منّان می فرماید: "... وَ عَهَدنا اِلی ابراهیمَ وَ اِسمعیلَ اَن طَهّرا بَیتی لِلطّائِفینَ وَ العاکِفینَ وَ الرُکّعِ السُجود؛( آیه 125، سوره بقره) و ما به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان از هرگونه آلودگی تطهیر کنند."  

    اساساً ارزش آدمی را عملش می رساند. معتکف انسانی بزرگ و شریف است به اندازه شرافت و فضل عملش، مقدس اردبیلی یگانه زمان در علم و عمل در شرافت و فضیلت اعتکاف گوید: مبادا کسی گمان کند که اعتکاف مقدمه عبادتی دیگر است. کسی که با طهارت و در حال روزه در مسجد مقیم می شود و تعهد قربت در اعتکاف می نماید، این عمل عبادت است. اعتکاف عبادتی مستقل است به مثابه حج و عمره و روزه و نماز و هر عبادت مستقل دیگر.

    و ایام بیض در پیش است؛ زمان عرشی شدن فرشیان؛ و اعتکاف ـ با همه فضیلتش ـ زن و مرد را به خود می‏خواند، و انسانیت را می‏خواند تا در دنیای های و هوی و دود و دم، معراج خویشتن را به تماشا بنشیند. فرصت طلایی عمر در پیش است و ایام در گذر؛ پس همتی باید تا با حضوری نورانی از همسفران کوی دوست گردیم.

    تعریف اعتکاف

    اعتکاف در لغت به معنای توقف در جایی است .اما تعریف اصطلاحی اعتکاف: امام خمینی (ره) در تعریف اعتکاف می فرمایند: "وَ هُوَ اللَّبَثُ فِی المَسجِدِ بِقَصدِ التَعّبُدِ بِهِ وَ لا یعتَبَرُ فِیه ضَمُّ قَصدِ عِبادَةٍ اُخری خارِجَةً عَنهُ وَ اِن کانَ هُو الاَحوِط؛ اعتکاف، ماندن در مسجد به نیت عبادت است و قصد عبادت دیگر، در آن معتبر نیست. اگر چه احتیاط مستحب نیت عبادتی دیگر، در کنار اصل ماندن می باشد.

    اهمیت اعتکاف

    اعتکاف، محو خود خواهى در امواج بلند خداگرایى و خدمت‏ به امت اسلامى است. اعتکاف، بیرون رفتن از خانه خویش و مصمم شدن بر حضور در خانه حضرت حق است. عبادتى مستحبى و تقرب جویانه و داوطلبانه است که روزه روز سوم آن رنگ وجوب مى ‏گیرد. اعتکاف، گریز از لذت گرایى و مهار حس خود محورى و برترى جوئى و بازگشت از قبله دنیاگرایان به سمت و سوى قلب و قبله هستى است. خود سازى، محاسبه نفس، توبه و نیایش، نماز و تلاوت قرآن و استمداد از آستان قدس ربوبى از دیگر برکات‏ اعتکاف است. اسلام، فکر جدایى از زندگى دنیا و گوشه نشینى و کناره گیرى از مردم و به تعبیر دیگر رهبانیت را باطل و ناپسند اعلام کرد، اما اعتکاف را بعنوان فرصتى براى بازگشت‏ به خویش و خداى خویش قرار داد، تا کسانى که از هیاهو و جنجال هاى زندگى مادى خسته مى‏شوند، بتوانند چند صباحى با خداى خود خلوت کنند و جان و روح خود را با خالق هستى ارتباط دهند .اعتکاف شرایطی را فراهم می کند تا انسانها با توشه معنوى و اعتقادى راسخ و ایمان و امیدى بیشتر، به زندگى خود ادامه داده ، خود را براى صحنه‏ هاى خطر و جهاد در راه خدا آماده سازند ، همیشه با یاد خدا تلاش کنند ، خود را در محضر پروردگار ببینند ، از نافرمانى او بپرهیزند و به سوى سعادت دنیا و آخرت گام بردارند.

    اعتکاف در ادیان دیگر

    کسی دقیقاً نمی‏داند که این عبادت، از چه زمانی آغاز و کیفیت اجزا و شرایط آن در بدو شکل‏گیری چه چیزهایی بوده است.

    با توجه به آیه 125 سوره بقره، می‏توان نتیجه گرفت که اعتکاف عملی بوده که در شریعت ابراهیم از مناسک و عبادات الهی محسوب می‏شده و پیروان ایشان به این عمل مبادرت می‏ورزیدند و لذا ابراهیم و اسماعیل (ع) از طرف خداوند موظف شده بودند تا محیط لازم را برای برپایی این مراسم مهیا سازند. واگذاری این مسؤولیت خطیر به آنها، گواه بزرگی بر اهمیت عباداتی چون حج، اعتکاف و نماز در پیشگاه خداوند است.

    حضرت موسی (ع) با آن که مسؤولیت سنگین رهبری و هدایت امت را به دوش داشت، برای مدت زمانی آنان را ترک و برای خلوت با محبوب خویش به خلوتگاه کوه طور شتافت. او در پاسخ به پرسش خداوند که فرمود: چرا قوم خود را رها کردی و با عجله به سوی ما شتافتی؟ عرض کرد: پروردگارا! به سوی تو آمدم تا از من راضی شوی. (طه :83 و 84).

    بیت المقدس از مکانهایی بود که همواره عده زیادی از انسانها، برای اعتکاف در آن گرد می آمدند و به راز و نیاز با پروردگار خویش مشغول می‏شدند. بزرگ این گروه، حضرت زکریا (ع) بود و از جمله کسانی که در امر اعتکاف سرپرستی می‏نمود حضرت مریم (ع) است. قرآن در این باره می فرماید: «وَ کَفّلَها زَکَریا کُلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکَریا المِحرابَ وَجَدَ عِندَها رِزقاً ــ کفالت او (مریم) را زکریا بر عهده گرفت و هر زمان که به محل عبادت او می رفت برای او غذایی مهیا می‏دید» (آل عمران:37).

    از قرآن مجید (مریم:16و 17) استفاده می‏شود که حضرت مریم (ع) آنگاه که به افتخار ملاقات با فرشته الهی نایل آمد از مردم بریده بود و در خلوت به سر می برد. 

    علامه طباطبائی می فرماید: گویا مقصود از دوری مریم از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن به اعتکاف برای عبادت بوده است.

    طبق روایات اهل سنت، در دوران جاهلیت هم عملی به عنوان اعتکاف در میان مردم رایج بوده است و مردم توسط این عمل به خدای خود تقرب می جسته اند.

    اجداد پیامبر اسلام (ص) از پیروان دین حنیف به شمار می روند. اعتکاف در غارها و بیابانها و کوهها، به عده ای از این حنفاء نسبت داده شده است. آنان در جاهای خلوتی که از مردم دور بود به اعتکاف پرداخته و خود را در آن محبوس می کردند و جز برای نیازهای شدید و ضروری، از آن خارج نمی شدند و در آن اماکن به عبادت و تأمل و تفکر در هستی پرداخته و در جستجوی راستی و حقیقت بودند. آنها در آن اماکن خاموش و آرام مثل غار حراء، به عبادت مشغول می‏شدند.

    پیامبر (ص) نیز مانند خود بر دین حنیف یعنی دین حضرت ابراهیم (ع) بود و عبادات متداول آن دین و از جمله اعتکاف را برپا می‏داشت.

    قبل از بعثت حضرت محمد (ص) نیز غار حراء محل عبادت و راز و نیاز بود، حضرت رسول اکرم (ص) نیز به اعتکاف در آن مکان مشغول می‏شدند و در اندیشه سرنوشت بشریت فرو می‏رفتند.

    ارکان اعتکاف

    ارکان عبادت یعنی اجزایی که اگر عمداً یا سهوا ترک شوند، آن عبادت باطل می شود. اعتکاف نیز ارکانی دارد که عبارت اند از 1) نیت؛ 2) توقف در مسجد جامع شهر یا مساجد چهارگانه معروف؛ 3) کمتر از سه روز نبودن اعتکاف؛ 4) روزه‏دار بودن معتکف در ایام اعتکاف.

    زمان اعتکاف

    اعتکاف در هر زمانی که انسان بتواند حداقل سه روز در مسجد بماند صحیح است، و بهترین زمان برای آن، ماه مبارک رمضان و مخصوصا در دهه آخر آن ماه می باشد.

    نیت اعتکاف

    اعتکاف،همانند سایر عبادات،باید با نیت و قصد قربت‏باشد و هر گونه ریا و خود نمایی و قصد غیر الهی آن را باطل می‏کند. در نیت اعتکاف،قصد وجه شرط نیست،یعنی لازم نیست قصد کند که اعتکاف واجب است‏یا مستحب. زمان نیت اعتکاف، وقت شروع اعتکاف است که شروع طلوع فجر می باشد و با استمرار نیت اول شب هم مانعی ندارد.اعتکاف را می توان به سه صورت به جای آورد: 1) برای خود ؛ 2) به نیابت از مردگان؛ 3) به نیابت از زندگان.

    اگر اعتکاف را به نیابت از کسی که، از دنیا رفته به جای آورد، در این صورت اعتکاف را تنها به نیابت از یک نفر می توان انجام داد ولی اگر مقصود اهدای ثواب باشد می توان ثواب اعتکاف را به چند نفر، زنده یا مرده، هدیه کرد.

    در مورد نیابت از شخص زنده، در میان فقها اختلاف نظر وجود دارد. بسیاری از فقها در درستی چنین اعتکافی، تردید کرده‏اند. در این صورت، هرگاه نایب، اعتکاف را به قصد رجا، یعنی امید به مطلوب بودن عمل نزد خدا، نه به عنوان عبادتی حتمی انجام دهد، مانعی ندارد.

    شرایط اعتکاف

    در صحت اعتکاف علاوه بر شرایط عامه تکلیف (ایمان، عقل و قدرت)، اموری شرط است: الف) قصد قربت؛ ب) روزه: ج) سه روز روزه‏دار بودند؛ د) وقوف در چهار مسجد: مسجد الحرام، مسجد النبی«ص»، مسجد جامع کوفه و مسجد بصره. ولی به قصد رجاء (به امید پاداش) می‏توان در مسجد جامع هر شهر معتکف شد؛ هـ) اجازه پدر، مادر و شوهر؛ و) پیوستگی اعتکاف.

    اعتکاف چیست؟
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     
     

    محرمات اعتکاف

    1. پرداختن به امور جنسی به معنای وسیع آن: که شامل هر نوع بهره‏برداری شهوانی است.

    2. بوییدن عطر و هر نوع بوی خوش و گیاهان معطر به قصد لذت بردن

    3. مجادله و مناقشه: حرمت جدال مربوط به اموری است که معتکف بخواهد فضل و برتری خود را به دیگران نشان دهد.

    4. محرمات روزه: در حال روزه یعنی از طلوع تا غروب خورشید، که معتکف روزه می‏گیرد، باید از محرمات روزه نیز اجتناب نماید. بعضی از فقها محرمات احرام را بر معتکف مستحب دانسته‏اند.

    5. خرید و فروش.

    اعمال اعتکاف

    اعمال شب سیزدهم رجب: اعمالی را باید در این شب انجام داد؛ از جمه آن ده رکعت نماز است که اگر به درستی به جا آورده شود، دارای ثواب و پاداش بزرگی است. در روایتی از پیامبر (ص) می خوانیم: «کسی که در شب سیزدهم ماه رجب ده رکعت نماز بخواند؛ بدین گونه که در رکعت اول حمد یک مرتبه و سوره عادیات هم یک مرتبه و در رکعت دوم حمد یک مرتبه سوره تکاثر نیز یک مرتبه بخواند و بقیه رکعت‏ها را هم به همین نحو تمام کند، خداوند متعال گناهان او را می آمرزد و اگر عاق والدین هم باشد خداوند سبحان از او راضی می‏شود، و همچنین در قبر نکیر و منکر به او نزدیک نمی شوند و او را نمی‏ترسانند و بر پل صراط هم چون برق خاطف (سریع) عبور می کند و نامه اعمالش را به دست راستش می‏دهند و میزان اعمالش سنگینی می کند و در بهشت فردوس هزار شهر به او اعطا می‏شود.»

    اعمال روز سیزدهم: روزه گرفتن در این روز هم ثواب فراوان دارد. ضمنا در این روز، عبادتی به نام "عمل ام داود" وجود دارد که اگر کسی خواست آن را به جای آورد، باید این روز و دو روز بعدش را روزه بگیرد.



  • عاشق سامرا ( سه شنبه 89/4/1 :: ساعت 2:14 صبح)

  • دهم ماه رجب بود دل و بی قرینه ساختم
    میونِ کویرِ قلبم انگاری مدینه ساختم
    توی اون شهرِ مدینه خونه‌ای غرقِ سرور بود
    فکر کنم که تو دلِ شب نوری چشم به راه نور بود
    اونجا بود دیدم که سینه‌ دیگه آرومی نداره
    داره از چشمای خورشید، ستاره آروم می‌باره
    فهمیدم بارونِ امشب بارونِ شوقِ وصاله
    خدا می‌دونه میونِ دلِ من چه شور و حاله
    گفتم ای خدا چه سازم با دلی که بی‌قراره
    صدایی اومد که گفتش غم مخور این تبِ یاره
    گفتم ای خدا ندونم امشب این دلم چها شد
    یه ندا اومد تو سینه دلت آهوی رضا شد
    گفتم این نورِ چیهِ اسمش، که تو سینه پا نهاده
    گفتند اسم اون محمّد،‌ حضرتِ امامِ جواده
    شکر حق که مشکل من حلّ ز لطفِ کیمیا شد
    عاقبت بعد یه عمری ‌مسِ قلبِ من طلا شد



  • عاشق سامرا ( سه شنبه 89/4/1 :: ساعت 2:2 صبح)

  • شیعه‌ها لحظه‌ی گل شکفتنه، دیگه غم سر اومده
    آسمون و رنگِ شادی بزنید، علی اصغر اومده
    صنما پیش رخش زانو زدند، همشون به شور و شین
    روی لب‌های همه گل می‌کنه، گلِ ذکرِ یا حسین
    شاه عالم داره این شقایق و، تو بغل بو می‌کنه
    علی اصغرِ حسین با چشمِ خود، داره جادو می‌کنه
    تو جهان قند و عسل، نقل و نبات، دیگه معنا نداره
    عاشقِ علیِ اصغرِ حسین، غم و غوغا نداره
    بیایید تا وقت سختِ جون دادن، عاشقِ اون بمونیم
    بیایید توی کلاس درسِ عشق، درسِ اصغر بخونیم
    ای خدا به سینه‌ی خسته‌ی ما، امشب و صفا دادی
    آخرین فدایی کربلا رو، هدیه به مولا دادی
    کاشکی می‌شد همین امشب تا سحر، از قفس رها باشیم
    تو خواب و بیداری، پر بزنیم، همه کربلا باشیم

  • عاشق سامرا ( چهارشنبه 89/3/26 :: ساعت 3:1 صبح)

  • لیله الرغائب(شب آرزوها) اولین شب جمعه ماه رجب است که برای آن اعمال و فضایل بسیاری نقل کرده اند که از آن جمله می توان به روزه پنجشنبه و استغفار زیاد اشاره کرد.

    شب جمعه اوّل ماه رجب را لیلة الرَّغائب مى‏گویند و از براى آن عملى از حضرت رسول‏صلى الله علیه وآله وارد شده با فضیلت بسیار که سیّد در اقبال و علّامه در اجازه بنى زهره نقل کرده‏اند از جمله فضیلت او آنکه گناهان بسیار بسبب او آمرزیده شود و آنکه هر که این نماز را بگذارد چون شب اوّل قبر او شود حقّ تعالى بفرستد ثواب این نماز را بسوى او به نیکوتر صورتى با روى گشاده و درخشان و زبان فصیح.

    پس با وى گوید اى حبیب من بشارت باد تو را که نجات یافتى از هر شدّت و سختى گوید تو کیستى بخدا سوگند که من روئى بهتر از روى تو ندیدم و کلامى شیرینتر از کلام تو نشنیده‏ام و بوئى بهتر از بوى تو نبوئیدم گوید من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردى آمدم امشب بنزد تو تا حقّ تو را ادا کنم و مونس تنهائى تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من سایه بر سر تو خواهم افکند.

    در عرصه قیامت پس خوشحال باش که خیر از تو معدوم نخواهد شد هرگز و کیفیت آن چنان است که روز پنجشنبه اوّل آن ماه را روزه میدارى چون شب جمعه داخل شود ما بین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز مى‏گذارى هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعت از آن یک مرتبه حمد و سه مرتبه اِنَّا اَنْزَلْناهُ و دوازده مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ مى‏خوانى و چون فارغ شدى از نماز هفتاد مرتبه مى‏گوئى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ النَّبِىِّ الْأُمِّىِّ وَعَلى‏ آلِهِ پس به سجده مى‏روى و هفتاد مرتبه مى‏گوئى سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ پس‏سر ازسجده برمیدارى وهفتاد مرتبه مى‏گوئى رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِىُّ الأَعْظَمُ پس باز به سجده مى‏روى و هفتاد مرتبه مى‏گوئى سُبُّوحٌ قُدّوُسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ پس حاجت خود را مى‏طلبى که انشاءاللَّه برآورده خواهد شد.



  • عاشق سامرا ( پنج شنبه 89/3/13 :: ساعت 6:35 صبح)

  • میلاد مادر سادات برهمگان مبارک

     

    ای بهشت قرب احمد (ص) فاطمه(س)

    لیله قدر محمد (ص) فاطمه(س)

    ای سه شب بی قوت واز قوت تو سیر

    هم یتیم و هم فقیر و هم اسیر

    وحی بی ایثار تو کامل نشد

    هل اتی بی نان تو نازل نشد

    مدح تو کی با سخن کامل شود

    وحی باید بر قلم نازل شود

    ای که در تصویر انسان زیستی

     کیستی تو کیستی تو کیستی

    از شب میلاد تاآخر نفس

     مصطفی (ص)یک دست را بوسید و بس

    آن هم ای دست خدا دست تو بود

    ای برآن لبها و دست تو درود

    عقل کل از کل هستی شد جدا

    تا چهل شب کرد خلوت با خدا

     این چهل شب در سرش شور تو بود

     بهر استقبال از نور تو بود

    ای که از سر تا به پا پیغمبری

    بلکه هم پیغمبری هم حیدری

    تو رسول الله (ص) شویت بوالحسن (ع)

    هر سه یک جانید با هم در سه تن

    بس تویی ای عرش حق را قا ئمه

    هم محمد (ص) هم علی (ع) هم فاطمه (س)

    باید اینجا لب فرو بست از بیان

    روز محشر قدر تو گردد عیان

    صحنه محشر همه پا بست توست

    اختیار نار و جنت دست توست

    مهر تو روز قیامت هست ماست

    ریشه های چادرت در دست ماست

    روز محشر کار ما با فاطمه (س) است

    نقش پیشانی ما یا فاطمه (س) است

    از کرامت بر جبین ما همه

    ثبت کن هذا محب الفاطمه (س)

     

    برتوخاندان تو صلوات

    میلاد حضرت زهرا مبارک باد



  • عاشق سامرا ( دوشنبه 89/2/27 :: ساعت 1:24 صبح)

  • قالَت فاطِمَةُ الزَّهرَاءُ عَلیهَا السَلَام:
    قالَ أبی وَ هُوَ ذَاحَیٍّ: مَن سَلَّمَ عَلَیَّ وَ عَلَیکِ ثَلاثَةَ أیّامٍ فَلَهُ الجَنَّةُ.
    پدرم در زمان حیاتش به من فرمود: هر که بر من و تو تا سه روز تحیّت و سلام بفرستد، بهشت برای او واجب گردد.
    بهجة ج 1، ص267(نقل از کتاب از هر معصوم چهل حدیث(

     

     

    1- موقعیت اهل بیت در نزد خدا :
    خدایى را حمد و سپاس گویید که به خاطر عظمت و نورش ، هر که در آسمانها و زمین است به سوى او وسیله مى جوید و ما وسیله او در میان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جایگاه قدس او و حجّت غیبى و وارث پیامبرانش هستیم.

    2- حرمت مست کننده ها :
    پیامبر خدا (ص) به من فرمود : اى دوستِ پدر! هر مست کننده اى حرام است و هر مست کننده اى خمر است.

    3- بهترین زنان کیستند؟
    حضرت در وصف این که بهترین چیز براى زنان چیست ، فرموده اند : این که زنان، مردان را نبینند و مردان هم زنان را نبینند.

    4- نتیجه عبادت خالص :
    هر که عبادت خالصش را به سوى خدا بالا فرستد ، خداوند متعال برترین بهره و سودش را به سوى او پایین فرستد.

    5- فاطمه در مقام شکوه از دو خلیفه :
    حضرت زهرا (س) خطاب به خلیفه اوّل و دوّم فرمود :
    آیا اگر حدیثى را از پیامبر خدا (ص) نقل کنم به آن عمل خواهید کرد ؟ گفتند: آرى
    فرمودند : شما را به خدا آیا نشنیده اید که پیامبر (ص) فرموده اند :
    خشنودى فاطمه خشنودى من و خشم فاطمه خشم من است ، هر که دخترم فاطمه را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که فاطمه را خشنود سازد مرا خشنود ساخته و هر که فاطمه را خشمگین نماید مرا خشمگین نموده است ؟
    گفتند : آرى ، چنین حدیثى را از پیامبر خدا (ص) شنیده ایم.
    فرمود : من هم خدا و فرشتگان را گواه مى گیرم که شما دو نفر مرا خشمگین نمودید و خشنودم نساختید و چون پیامبر (ص) را ملاقات نمایم حتماً از شما به او شکایت خواهم نمود.

    6- بدترین امّت :
    بدترین امّت من کسانى هستند که :
    از انواع نعمتها تغذیه مى کنند و خوراکى هاى رنگارنگ مى خورند و لباسهاى گوناگون مى پوشند و هر چه بخواهند مى گویند.

    7- نزدیکترین اوقات زن به خدا :
    پیامبر اکرم (ص) از اصحابش پرسید : زن چیست؟ گفتند: زن ناموس است.
    فرمود : زن چه موقع به خدایش نزدیکتر است ؟ اصحاب نتوانستند جواب گویند.
    چون این سخن به گوش فاطمه (س) رسید ، فرمود :
    نزدیکترین اوقات زن به خداى خود هنگامى است که در کُنج خانه خود باشد.
    پس از این جواب ، پیامبر اکرم (ص) فرمود : حقّا که فاطمه پاره تن من است.

    8- نتیجه صلوات بر زهرا (س) :
    رسول خدا (ص) به من گفت: اى فاطمه ! هر که بر تو صلوات فرستد ، خداوند او را بیامرزد و به من ، در هر جاى بهشت باشم، ملحق گرداند.

    9- على (ع)، رهبر و پیشوا :
    پیامبر اکرم (ص) فرمود : هر که من سرپرست اویم ، پس على سرپرست اوست و هر که را من رهبر اویم ، پس على رهبر اوست.

    10- حجاب فاطمه :
    پیامبر اکرم (ص) همراه با مرد نابینایى به خانه فاطمه (س) آمد ، بلافاصله فاطمه (س)خود را کامل پوشاند.
    رسول خدا (ص) فرمود : چرا خود را پوشاندى با این که او تو را نمى بیند ؟
    فاطمه (س) فرمود : اى پیامبر خدا! اگر او مرا نمى بیند ، من که او را مى بینم و او بوى مرا حس مى کند!
    پیامبر اکرم فرمود : گواهى مى دهم که تو پاره دل منى.

    11- دستور العملى جامع :
    در وقتى که بستر خواب را گسترده بودم ، رسول خدا (ص) بر من وارد شد ، فرمود : اى فاطمه ! نخواب مگر آن که چهار کار را انجام دهى:
    قرآن را ختم کنى، و پیامبران را شفیعت گردانى و مؤمنین را از خود راضى کنى و حجّ و عمره اى را به جا آورى.
    این را فرمود و شروع به خواندن نماز کرد ، صبر کردم تا نمازش تمام شد ، گفتم : یا رسول اللّه! به چهار چیز مرا امر فرمودى در حالى که بر آنها قادر نیستم!
    آن حضرت تبسّمى کرد و فرمود :
    چون قل هو اللّه را سه بار بخوانى مثل این است که قرآن را ختم کرده اى، و چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستى ، شفاعت کنندگان تو در روز قیامت خواهیم بود و چون براى مؤمنین استغفار کنى ، آنان همه از تو راضى خواهند شد و چون بگویى : سُبحانَ اللّه وَ الحَمدُ للّه وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اکبر ُ، حجّ و عمره اى را انجام داده اى.

    12- رضایت شوهر :
    پیامبر اکرم (ص) فرمود : واى به حال زنى که شوهرش را خشمگین سازد و خوشا به حال زنى که شوهرش از او خشنود باشد.

    13- ثواب انگشتر عقیق :
    کسى که انگشتر عقیق به دست کند ، همیشه خیر مى بیند.

    14- على (ع) ، بهترین داور :
    گروهى از فرشتگان درباره چیزى با یکدیگر مشاجره نمودند ، حاکم و داورى را از بنى آدم تقاضا کردند ، خداوند متعال به آنها وحى فرمود که خودتان انتخاب کنید و آنان على ابن ابیطالب (علیه السلام) را برگزیدند.

    15- زنان دوزخى :
    پیامبر اکرم (ص) (درباره مشاهدات خود از عذاب دوزخیان در شب معراج) فرمود :
    دخترم ! امّا زنى که به مویش آویخته شده بود ، کسى بود که مویش را از مردان نمى پوشانید ، و آن که به زبانش آویزان بود، زنى بود که شوهرش را آزار مى داد ... و آن که سرش سرِ خوک و بدنش بدنِ الاغ بود، زنى بود که سخنچین و دروغگو بود و آن که صورتش به شکل سگ بود ، زنى بود که آواز مى خواند و نوحه سرایى مى کرد و حسد مى ورزید.

    16- شرایط روزه دار :
    روزه دار چون زبانش و گوشش و چشمش و اعضایش را [از حرام ]نگه ندارد، روزه دار نیست.

    17- داناترین و نخستین مسلمان :
    رسول خدا (ص) به من فرمودند : شوهر تو در دانش ، داناترین مردم و نخستین مرد مسلمان و در بردبارى ، برترین مردم است.

    18- کمک به ذرارى پیامبر :
    پیامبر اکرم (ص) فرمود : هر کسى براى فردى از فرزندان من کارى انجام دهد و بر آن کار پاداشى نگیرد ، من پاداش دهنده او خواهم بود.

    19- على و شیعیان :
    پیامبر خدا (ص) به على (علیه السلام) نگریست و فرمود : این شخص و پیروانش در بهشت اند.

    20- شیعه على در قیامت :
    پیامبر خدا (ص) به على (علیه السلام) فرمود : اى اباالحسن ! آگاه باش که تو و پیروانت در بهشت هستید.

    21- قرآن و عترت در آخرین سخن پیامبر :
    از پدرم رسول خدا (ص) در هنگام مرضى که به سبب آن از دنیا رفت  و در حالى که خانه مملوّ از اصحاب بود ـ شنیدم که فرمود : اى مردم ! نزدیک است که به آسانى از میان شما رخت بربندم ، و به تحقیق سخنى که عذر را بر شما تمام کند پیش فرستادم.
    بدانید که من در میان شما ، کتاب پروردگارم و عترتم ، اهل بیتم را بر جاى مى گذارم.
    آن گاه دست على را گرفت و فرمود : این على با قرآن است و قرآن با على است ، از هم جدا نمى شوند تا هر دو در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. من در قیامت از شما از آنچه درباره این دو پس از من انجام دهید ، خواهم پرسید.

    22- شستن دستها :
    رسول خدا (ص) فرمود : سرزنش نکند جز خود را ، کسى که شب کند ، در حالى که دستش چرب و بدبو باشد.

    23- نتیجه گشاده رویى :
    گشاده رویى در چهره مؤمن براى صاحبش، بهشت را سبب مى شود.

    24- رنج خانه دارى :
    اى رسول خدا ! دو دستم از سنگ آسیا پینه بسته ، یک بار آرد مى کنم و یک بار خمیر مى سازم.

    25- زیان بخل :
    پیامبر اکرم (ص) فرمود : از بخل ورزیدن بپرهیز ، زیرا که بخل آفتى است که در شخص بزرگوار نیست.
    از بخل بپرهیز ، زیرا که آن درختى است در آتش دوزخ که شاخه هایش در دنیاست ، هر که به شاخه اى از شاخه هایش درآویزد ، داخل جهنّمش گردانَد.

    26- نتیجه سخاوت :
    پیامبر اکرم (ص) به من گفت : بر تو باد سخاوت ورزیدن ، زیرا که سخاوت درختى از درختان بهشت است که شاخه هایش به زمین آویخته است ، هر که شاخه اى از آن را بگیرد ، او را به سوى بهشت مى کشاند.

    27- نتیجه سلام و تحیّت بر رسول خدا و دخترش زهرا :
    پدرم در زمان حیاتش به من فرمود : هر که بر من و تو تا سه روز تحیّت و سلام بفرستد ، بهشت بر او واجب گردد.

    28- خنده اسرار آمیز :
    هنگامى که رسول خدا(ص) مریض شد ، دخترش فاطمه را نزد خود خواند و در گوش او سخن گفت.
    فاطمه (س) گریه کرد ، مجدّداً رسول خدا با او نجوا کرد ، فاطمه (س) خندید.
    عایشه گوید : در این باره از حضرت زهرا (س) پرسیدم ، فرمود : چون پیامبر (ص) مرگش را به من خبر داد ، گریستم ، پس از گریه ام به من خبر داد که نخستین کسى که او را ملاقات کند من هستم ، در نتیجه خندیدم.

    29- پیامبر ، پدر فرزندان زهرا :
    فاطمه (س) از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده که فرمود :
    همانا خداوند عَزَّ وَ جَلَّ ذرّیّه هر یک از فرزندان مادرى را سبب ارتباط و خویشاوندى قرار داده که به وسیله آن ذرّیّه به او منسوب مى شوند ، مگر فرزندان فاطمه (س) که من سرپرست و خویشاوند آنها هستم. [و به من منسوب مى شوند]

    30- خوشبخت واقعى :
    فاطمه (س) از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده که فرمود : این جبرئیل (علیه السلام) است که مرا خبر مى دهد :
    همانا خوشبخت ، تمام خوشبخت و خوشبخت واقعى ، کسى است که على را ، در زندگى ام و پس از مرگم ، دوست داشته باشد.

    31- پیامبر در جمع اهل بیت :
    بر رسول خدا (ص) وارد شدم، جامه اى را گستراند و فرمود : بنشین، در این وقت حسن (علیه السلام) آمد ، فرمود : نزد مادرت بنشین ، بعداً حسین (علیه السلام) آمد. فرمود : با اینها بنشین. پس على (علیه السلام) آمد. فرمود : تو نیز با اینان بنشین ، آن گاه اطراف جامه را گرفت و روى ما انداخت. فرمود : خدایا ! اینها از منند و من از اینهایم ، خدایا ! از اینان راضى باش ، همان طور که من از اینها راضى ام.

    32- دعاى پیامبر در وقت ورود و خروج از مسجد :
    فاطمه (س) فرموده است :
    پیامبر اکرم (ص) چون داخل مسجد مى شد مى فرمود : «به نام خدا ، خدایا بر محمّد درود فرست و گناهانم را بیامرز و درهاى رحمتت را برایم باز کن!» و چون خارج مى شد مى فرمود : «به نام خدا ، خدایا بر محمّد درود بفرست و گناهانم را بیامرز و درهاى بخششت را برایم باز کن!»

    33- سحر خیزى :
    رسول خدا (ص) بر من گذشت ، در حالى که در خواب صبحگاهى بودم ، مرا با پایش تکان داد و فرمود :
    دخترم ! برخیز شاهد رزق و روزى پروردگارت باش و از غافلان مباش ، زیرا که خداوند روزى هاى مردم را بین طلوع فجر تا طلوع آفتاب تقسیم مى کند.

    34- مریض در پناه خدا :
    فاطمه(س) فرموده است : پیامبر اکرم(ص) فرمود :
    چون بنده خدا بیمار گردد ، خداوند به فرشتگانش وحى مى کند : قلم تکلیف را از بنده ام ـ تا وقتى که در عهد و پیمان من است ـ بردارید ، زیرا خودم او را بازداشت نموده تا جانش را بگیرم یا آزادش گذارم. پدرم مى فرمود : خداوند به فرشتگانش وحى فرستاد که براى بنده بیمارم پاداش کارهایى را که در وقت سلامتش انجام مى داد ، بنویسید.

    35- نرمخویى در مقابل دیگران و احترام به زنان :
    پیامبر اکرم (ص) فرموده است : بهترین شما نرمخوترین شما به اطرافیان و بزرگوارترین شما به زنان است.

    36- پاداش آزادى بردگان :
    پیامبر اکرم (ص) فرمود : هر که بنده مؤمنى را آزاد کند ، به اِزاى هر عضوى از آن بنده ، عضوى از او از آتش جهنّم آزاد گردد.

    37- زمان استجابت دعا :
    رسول خدا(ص) فرمود : در روز جمعه ساعتى است که بنده مسلمان در آن وقت چیزى از خدا نخواهد مگر آن که خداوند به او عطا گرداند، و آن وقتى است که نیمه خورشید به سوى مغرب نزدیک گردد.

    38- سستى در نماز  :

    از پدرم رسول خدا(ص)درباره مردان و زنانى که در نمازشان سستى و سهل انگارى مى کنند، پرسیدم.
    آن حضرت فرمودند :
    هر زن و مردى که در امر نماز ، سستى و سهل انگارى داشته باشد ، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مى گرداند :
    1ـ خداوند ، برکت را از عمرش مى گیرد.
    2ـ خداوند ، برکت را از رزق و روزى اش مى گیرد.
    3ـ خداوند ، سیماى صالحین را از چهره اش محو مى کند.
    4ـ هر کارى که بکند بدون پاداش خواهد ماند.
    5ـ دعایش مستجاب نخواهد شد.
    6ـ برایش بهره اى از دعاى صالحین نخواهد بود.
    7ـ ذلیل خواهد مُرد.
    8ـ گرسنه جان خواهد داد.
    9ـ تشنه کام خواهد مرد ، به طورى که اگر با همه نهرهاى دنیا آبش دهند ، تشنگى اش برطرف نخواهد شد.
    10ـ خداوند ، فرشته اى را برمى گزیند تا او را در قبرش ناآرام سازد.
    11ـ قبرش را تنگ گرداند.
    12ـ قبرش تاریک باشد.
    13ـ خداوند فرشته اى را برمى گزیند تا او را به صورتش به زمین کشد ، در حالى که خلایق به او بنگرند.
    14ـ به سختى مورد محاسبه قرار گیرد.
    15ـ و خداوند به او ننگرد و او را پاکیزه نگرداند و او را عذابى دردناک باشد.

    39- شکست ظالم :
    فاطمه (س) فرمود: پیامبر اکرم (ص) فرموده است : دو سپاه ستمگر به هم نرسند ، مگر آن که خداوند آن دو را به حال خود واگذارد و باکى نداشته باشد که کدام یک پیروز گردد. و دو سپاه ستمگر به هم نرسند ، مگر آن که هزیمت و شکست از آنِ سپاه ظالم تر باشد.

    40- بخشى از خطبه زهرا (س) :
    حضرت زهرا (س) در آن سخنرانى معروفش در مسجد فرمود :
    خداوند ایمان را براى تطهیر شما از شرک قرار داد و نماز را براى پاک شدن شما از تکبّر و زکات را براى پاک کردن جان و افزونى رزقتان و روزه را براى تثبیت اخلاص و حجّ را براى قوّت بخشیدن دین و عدل را براى پیراستن دلها و اطاعت ما را براى نظم یافتن ملّت و امامت ما را براى در امان ماندن از تفرقه و جهاد را براى عزّت اسلام و صبر را براى کمک در استحقاق مزد و امر به معروف را براى مصلحت و منافع همگانى و نیکى کردن به پدر و مادر را سپر نگهدارى از خشم و صله ارحام را وسیله ازدیاد نفرات و قصاص را وسیله حفظ خونها و وفاى به نذر را براى در معرض مغفرت قرار گرفتن و به اندازه دادن ترازو و پیمانه را براى تغییر خوى کم فروشى و نهى از شرابخوارى را براى پاکیزگى از پلیدى و دورى از تهمت را براى محفوظ ماندن از لعنت و ترک سرقت را براى الزام به پاکدامنى و شرک را حرام کرد براى اخلاص به پروردگارى او ، بنابراین ، از خدا آن گونه که شایسته است بترسید و نمیرید ، مگر آن که مسلمان باشید و خدا را در آنچه به آن امر کرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت کنید ، زیرا که :
    «از بندگانش ، فقط آگاهان، از خدا مى ترسند.» (سوره فاطر آیه 28)



  • عاشق سامرا ( یکشنبه 89/2/5 :: ساعت 3:8 صبح)

  • عشق من پائیز آمد مثل پار

    باز هم، ما باز ماندیم از بهار

    احتراق لاله را دیدیم ما

    گل دمید و خون نجوشیدیم ما

    باید از فقدان گل خونجوش بود

    در فراق یاس، مشکی پوش بود

    یاس بوی مهربانی می‌دهد

    عطر دوران جوانی می‌دهد

    یاس‌ها یادآور پروانه‌اند

    یاس‌ها پیغمبران خانه‌اند

    یاس ما را رو به پاکی می‌برد

    رو به عشقی اشتراکی می‌برد

    یاس در هر جا نوید آشتی ست

    یاس دامان سپید آشتی ست

    در شبان ما که شد خورشید؟ یاس!

    بر لبان ما که می‌خندید؟ یاس!

    یاس یک شب را گل ایوان ماست

    یاس تنها یک سحر مهمان ماست

    بعد روی صبح پرپر می‌شود

    راهی شب‌های دیگر می‌شود

    یاس مثل عطر پاک نیت است

    یاس استنشاق معصومیت است

    یاس را آیینه‌ها رو کرده‌اند

    یاس را پیغمبران بو کرده‌اند

    یاس بوی حوض کوثر می‌دهد

    عطر اخلاق پیمبر می‌دهد

    حضرت زهرا دلش از یاس بود

    دانه‌های اشکش از الماس بود

    داغ عطر یاس زهرا زیر ماه

    می‌چکانید اشک حیدر را به چاه

    عشق محزون علی یاس است و بس

    چشم او یک چشمه الماس است و بس

    اشک می‌ریزد علی مانند رود

    بر تن زهرا " گل یاس کبود "

    گریه آری گریه چون ابر چمن

    بر کبود یاس و سرخ نسترن

    گریه کن حیدر! که مقصد مشکل است

    این جدایی از محمد مشکل است

    گریه کن زیرا که دخت آفتاب

    بی خبر باید بخوابد در تراب

    این دل یاس است و روی یاسمین

    این امانت را امین باش ای زمین

    گریه کن زیرا که کوثر خشک شد

    زمزم از این ابر ابتر خشک شد

    نیمه شب دزدانه باید در مغاک

    ریخت بر روی گل خورشید، خاک

    یاس خوشبوی محمد داغ دید

    صد فدک زخم از گل این باغ دید

    مدفن این ناله غیر از چاه نیست

    جز تو کس از قبر او آگاه نیست

    گریه بر فرق عدالت کن که فاق

    می‌شود از زهر شمشیر نفاق

    گریه بر طشت حسن کن تا سحر

    که پر است از لخته ی خون جگر

    گریه کن چون ابر بارانی به چاه

    بر حسین تشنه لب در قتلگاه

    خاندانت را به غارت می‌برند

    دخترانت را اسارت می‌برند

    گریه بر بی‌دستی احساس کن!

    گریه بر طفلان بی عباس کن!

    باز کن حیدر! تو شط اشک را

    تا نگیرد با خجالت مشک را

    گریه کن بر آن یتیمانی که شام

    با تو می‌خوردند در اشک مدام

    گریه کن چون گریه ی ابر بهار

    گریه کن بر روی گل‌های مزار

    مثل نوزادانی که مادر مرده‌اند

    مثل طفلانی که آتش خورده‌اند

    گریه کن در زیر تابوت روان

    گریه کن بر نسترن‌های جوان

    گریه کن زیرا که گل‌ها دیده‌اند

    یاس‌های مهربان کوچیده‌اند

    گریه کن زیرا که شبنم فانی است

    هر گلی در معرض ویرانی است

    ما سر خود را اسیری می‌بریم

    ما جوانی را به پیری می‌بریم

    زیر گورستانی از برگ رزان

    من بهاری مرده دارم ای خزان

    زخم آن گل بر تن من چاک شد

    آن بهار مرده در من خاک شد

    ای بهار گریه بار نا امید

    ای گل مأیوس من! یاس سپید

     



  • عاشق سامرا ( سه شنبه 89/1/31 :: ساعت 12:18 صبح)

  • مدینه امشب ز صفا پر شده

    از می جام مصطفی پر شده

    حال و هوای شهر مستان خوش است

    وقت وصال یار عاشق کش است

    موسم مشتاقی و مستی شده

    باز شب باده پرستی شده

    ساقی آسمانیان می دهد

    به عاشقان جرعه پیاپی دهد

    مستی میخانه ز حد گذشته

    کار ز امداد و مدد گذشته

    مگر عنایتی که ساقی کند

    مدد از آن جرعه باقی کند

    جام الستی اش لبالب کند

    بر لب خود یاد ز زینب کند

    زینب اگر نبود مستی نبود

    عشق نبود و کل هستی نبود

    نه اختران و ماه و آسمانی

    نه کوکب و نه شمس و کهکشانی

    بوده خدا و غیر او دگر هیچ

    نبوده جز او ز کسی خبر هیچ

    به رمز لولاک بگوید خدا

    که خلقتی نبوده بی مصطفی

    گفته نبی که من خود از حسینم

    گرچه خودم باعث عالمینم

    بدون زینبش حسینی نبود

    چو جلوه در کرب و بلا می نمود

    مرا چنین عقیده و مذهب است

    هر دو جهان یکسره از زینب است

    ای که بوی کربلا می آید از میلاد تو

    هر گلی یابدی صفا چون می نماید یاد تو

    گل بخوانندت ولی گلها همه مست تو اند

    سدره و طوبی بود یک شاخه از شمشاد تو

    خسته بودم از سراب کاذب آزادی ام

    تا اسیرت شد دلم ، گردیده ام آزاد تو

    کاروان سالار عشقی ، قبله اهل دلی

    با ورودت بیت عترت می شود دلشاد تو

    ای گل زهرا نسب ای غنچه باغ علی

    عشق و مستی هم بود در این جهان همزاد تو

    مقدمت بوی بهشت فاطمیون می دهد

    فخر بنماید خدا بر عالم ایجاد تو

    آرزومند دعایت در نماز شب حسین

    همره او اهل گیتی طالب امداد تو

     



    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    اسلام علیک یا ابا عبد الله
    خدایا...
    عید بر شما مبارک
    برنامه های هفته دفاع مقدس
    ماه شادی اهل بیت
    دردانه امام رضا علیه السلام
    سرباز شش ماه
    یا من اسمه دوا
    [عناوین آرشیوشده]