فرارسیدن میلاد سرور کائنات حضرت امام حسین (ع) و سالروز میلاد فرخنده رهبر آرادگان جهان حضرت آیت الله خامنه ای و فرارسیدن روز پاسدار
برتمامی آزادگان مبارک |
نام: على بن ابی طالب کنیه: ابوالحسن، ابوالحسین، ابو تراب، ابو السبطین و الریحانتین.
ألقاب: امیرالمؤمنین، سیّد الوصیین، سیّد المسلمین، سیّد الأوصیاء، سیّد العرب، خلیفة رسول الله، امام المتّقین، یعسوب المؤمنین، صهر رسول الله، حیدر، مرتضى، وصى، و... . منصب: معصوم دوم و امام اوّل شیعیان و خلیفه چهارم مسلمانان. تاریخ ولادت: سیزده رجب سال 30 عام الفیل، 23 سال پیش از هجرت پیامبر اسلام (ص). محل تولد: مکه معظّمه، داخل کعبه، در بیت الله الحرام (در سرزمین کنونى عربستان سعودى). تولد در خانه کعبه
فضیلتى است مخصوص حضرت على (ع)، و خداى متعال، تنها به وى چنین امتیازى را کرامت نموده است. نه پیش از او و نه پس از او، براى هیچ فردى چنین فضیلتى محقق نشده است.
نَسبَ پدرى: ابى طالب (عبد مناف) بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف. حضرت ابوطالب (ع) پس از پدرش، عبدالمطلب، به مدت 44 سال کفیل و پشتیبان حضرت محمد (ص) بود و در ظهور و گسترش اسلام کمکهاى شایانى به آن حضرت نمود و ایشان را از گزند و کید و کین قریش در امان داشت و بهتر از فرزندان خویش از او حمایت کرد. مادر: فاطمه بنت اسد بن هاشم. حضرت على (ع) و برادرانش نخستین هاشمیانى بودند که از پدر و مادر هاشمى تولد یافتند. مادرش (فاطمه بنت اسد) از بانوان بزرگ صدر اسلام و از نخستین زنانى بود که پس از خدیجه کبرى (س) به پیامبر اسلام (ص) ایمان آورد. حضرت محمد(ص) از سن هشت سالگى در دامن پرمهر این بانوى مجلّله تربیت یافت و بیش از چهل سال از خدمات و حمایتهاى او بهرهمند بود. وى در این مدت نقش مادر پیامبر (ص) را بر عهده داشت. فاطمه بنت اسد به همراه خاندان پیامبر اکرم (ص) به مدینه مهاجرت کرد و در همان جا وفات یافت. پیامبر اکرم (ص) در وفات او اندوهگین شده و با دست خود و با پیراهن خود، او را کفن کرد و بر وى نماز خواند و به خاک سپرد. سپس ولایت فرزندش، على (ع) را بر وى تلقین فرمود و دعا را در حقش از خداى منان مسئلت نمود ـ عـلى (عـلیـه السـلام ) نـخـسـتـیـن امـام مـؤ مـنـیـن و رهـبـر مسلمانان و اوّلین خلیفه بعد از رسول خدا، پیامبر راستین و امین اسلام محمّد بن عبداللّه خاتم پیامبران ـ صلوات خدا بر او و دودمـان پـاکـش بـاد ـ است او که برادر و پسر عمو و وزیر پیامبر (صلّى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم ) و دامـاد آن حـضـرت ؛ یـعنى شوهر دخترش حضرت فاطمه زهرا ـ سـلام اللّه عـلیـهـا ـ سـرور بـانـوان دو جـهـان اسـت ، امـیـرمـؤ مـنـان عـلى بـن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف ، سرور اوصیا ـ بهترین صلوات و سلام بر او باد ـ .
کـنـیـه عـلى (عـلیـه السـلام ) ابـوالحـسـن اسـت ، او در روز جـمـعـه سـیـزدهـم رجـب سـال سـى ام ((عـام الفـیـل )) (ده سـال قـبـل از بـعـثـت ) در مـکـه در بـیـت الحـرام داخـل کـعـبـه خـانـه خـدا، دیـده بـه ایـن جـهـان گـشـود کـه هـیـچ کـس قـبـل از او و بـعـد از او، در ایـن خـانـه خـدا تولّد نیافت و نمى یابد و این نشانگر موهبت و احترام و توجّه خاصّ خداوند به وجود على (علیه السلام ) است و بیانگر مقام بسیار ارجمند اوست . امـیـرمـؤ مـنـان عـلى (عـلیـه السـلام ) و بـرادرانـش (طـالب ، عـقـیـل و جـعـفـر) نخستین کسانى هستند که از دو سو (هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر) از نسل هاشم بن عبد مناف هستند، به این خاطر و به خاطر نشو و پرورش آن حضرت در دامان رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم ) و تحصیل کمالات معنوى از او، به دوشرافت نایل گردید (شرافت نسب و شرافت پرورش و آموزش از دامان فرهنگ ساز رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم )). عـلى (عـلیـه السـلام ) نـخـسـتـیـن فـردى بـود کـه قـبـول اسـلام کـرد و بـه خـدا و رسـولش ایـمـان آورد و هـیـچ کـس از اهل بیت رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) و از اصحاب ، در این جهت به او نرسید و او نـخـسـتـیـن مردى بود که پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) او را دعوت به اسلام کرد و او آن را پذیرفت و همواره از دین اسلام حمایت مى کرد و با مشرکان مبارزه مى نمود و از حریم ایمان دفاع مى کرد و گمراهان و سرکشان را سرکوب مى نمود و دستورات دین و قرآن را منتشر مى ساخت و به عدالت ، حکم مى کرد و به کارهاى نیک دستور مى داد. امام صادق "علیه السلام" فرمود: هنگامى که پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم از مادر متولد شد، فاطمه بنت اسد نزد همسر خود ابوطالب "پدر على علیه السلام" آمد و مژده تولد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم را به او داد، ابوطالب به او فرمود: یک سبت "روزگار دراز و طولانى" صبر کن من هم مژده تولد مانند آن را که جز نبوت ندارد، به تو خواهم داد، آنگاه امام فرمود: سبت مدت سى سال است و فاصله زمانى بین تولد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم تا تولد امیرالمؤمنین "علیه السلام" سى سال بود. نام: على بن ابی طالب کنیه: ابوالحسن، ابوالحسین، ابو تراب، ابو السبطین و الریحانتین.
ألقاب: امیرالمؤمنین، سیّد الوصیین، سیّد المسلمین، سیّد الأوصیاء، سیّد العرب، خلیفة رسول الله، امام المتّقین، یعسوب المؤمنین، صهر رسول الله، حیدر، مرتضى، وصى، و... . منصب: معصوم دوم و امام اوّل شیعیان و خلیفه چهارم مسلمانان. تاریخ ولادت: سیزده رجب سال 30 عام الفیل، 23 سال پیش از هجرت پیامبر اسلام (ص). محل تولد: مکه معظّمه، داخل کعبه، در بیت الله الحرام (در سرزمین کنونى عربستان سعودى). تولد در خانه کعبه
فضیلتى است مخصوص حضرت على (ع)، و خداى متعال، تنها به وى چنین امتیازى را کرامت نموده است. نه پیش از او و نه پس از او، براى هیچ فردى چنین فضیلتى محقق نشده است.
نَسبَ پدرى: ابى طالب (عبد مناف) بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف. حضرت ابوطالب (ع) پس از پدرش، عبدالمطلب، به مدت 44 سال کفیل و پشتیبان حضرت محمد (ص) بود و در ظهور و گسترش اسلام کمکهاى شایانى به آن حضرت نمود و ایشان را از گزند و کید و کین قریش در امان داشت و بهتر از فرزندان خویش از او حمایت کرد. مادر: فاطمه بنت اسد بن هاشم. حضرت على (ع) و برادرانش نخستین هاشمیانى بودند که از پدر و مادر هاشمى تولد یافتند. مادرش (فاطمه بنت اسد) از بانوان بزرگ صدر اسلام و از نخستین زنانى بود که پس از خدیجه کبرى (س) به پیامبر اسلام (ص) ایمان آورد. حضرت محمد(ص) از سن هشت سالگى در دامن پرمهر این بانوى مجلّله تربیت یافت و بیش از چهل سال از خدمات و حمایتهاى او بهرهمند بود. وى در این مدت نقش مادر پیامبر (ص) را بر عهده داشت. فاطمه بنت اسد به همراه خاندان پیامبر اکرم (ص) به مدینه مهاجرت کرد و در همان جا وفات یافت. پیامبر اکرم (ص) در وفات او اندوهگین شده و با دست خود و با پیراهن خود، او را کفن کرد و بر وى نماز خواند و به خاک سپرد. سپس ولایت فرزندش، على (ع) را بر وى تلقین فرمود و دعا را در حقش از خداى منان مسئلت نمود ـ عـلى (عـلیـه السـلام ) نـخـسـتـیـن امـام مـؤ مـنـیـن و رهـبـر مسلمانان و اوّلین خلیفه بعد از رسول خدا، پیامبر راستین و امین اسلام محمّد بن عبداللّه خاتم پیامبران ـ صلوات خدا بر او و دودمـان پـاکـش بـاد ـ است او که برادر و پسر عمو و وزیر پیامبر (صلّى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم ) و دامـاد آن حـضـرت ؛ یـعنى شوهر دخترش حضرت فاطمه زهرا ـ سـلام اللّه عـلیـهـا ـ سـرور بـانـوان دو جـهـان اسـت ، امـیـرمـؤ مـنـان عـلى بـن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف ، سرور اوصیا ـ بهترین صلوات و سلام بر او باد ـ .
کـنـیـه عـلى (عـلیـه السـلام ) ابـوالحـسـن اسـت ، او در روز جـمـعـه سـیـزدهـم رجـب سـال سـى ام ((عـام الفـیـل )) (ده سـال قـبـل از بـعـثـت ) در مـکـه در بـیـت الحـرام داخـل کـعـبـه خـانـه خـدا، دیـده بـه ایـن جـهـان گـشـود کـه هـیـچ کـس قـبـل از او و بـعـد از او، در ایـن خـانـه خـدا تولّد نیافت و نمى یابد و این نشانگر موهبت و احترام و توجّه خاصّ خداوند به وجود على (علیه السلام ) است و بیانگر مقام بسیار ارجمند اوست . امـیـرمـؤ مـنـان عـلى (عـلیـه السـلام ) و بـرادرانـش (طـالب ، عـقـیـل و جـعـفـر) نخستین کسانى هستند که از دو سو (هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر) از نسل هاشم بن عبد مناف هستند، به این خاطر و به خاطر نشو و پرورش آن حضرت در دامان رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم ) و تحصیل کمالات معنوى از او، به دوشرافت نایل گردید (شرافت نسب و شرافت پرورش و آموزش از دامان فرهنگ ساز رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم )). عـلى (عـلیـه السـلام ) نـخـسـتـیـن فـردى بـود کـه قـبـول اسـلام کـرد و بـه خـدا و رسـولش ایـمـان آورد و هـیـچ کـس از اهل بیت رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) و از اصحاب ، در این جهت به او نرسید و او نـخـسـتـیـن مردى بود که پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) او را دعوت به اسلام کرد و او آن را پذیرفت و همواره از دین اسلام حمایت مى کرد و با مشرکان مبارزه مى نمود و از حریم ایمان دفاع مى کرد و گمراهان و سرکشان را سرکوب مى نمود و دستورات دین و قرآن را منتشر مى ساخت و به عدالت ، حکم مى کرد و به کارهاى نیک دستور مى داد. امام صادق "علیه السلام" فرمود: هنگامى که پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم از مادر متولد شد، فاطمه بنت اسد نزد همسر خود ابوطالب "پدر على علیه السلام" آمد و مژده تولد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم را به او داد، ابوطالب به او فرمود: یک سبت "روزگار دراز و طولانى" صبر کن من هم مژده تولد مانند آن را که جز نبوت ندارد، به تو خواهم داد، آنگاه امام فرمود: سبت مدت سى سال است و فاصله زمانى بین تولد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم تا تولد امیرالمؤمنین "علیه السلام" سى سال بود. |
دهم ماه رجب بود دل و بی قرینه ساختم |
شیعهها لحظهی گل شکفتنه، دیگه غم سر اومده آسمون و رنگِ شادی بزنید، علی اصغر اومده صنما پیش رخش زانو زدند، همشون به شور و شین روی لبهای همه گل میکنه، گلِ ذکرِ یا حسین شاه عالم داره این شقایق و، تو بغل بو میکنه علی اصغرِ حسین با چشمِ خود، داره جادو میکنه تو جهان قند و عسل، نقل و نبات، دیگه معنا نداره عاشقِ علیِ اصغرِ حسین، غم و غوغا نداره بیایید تا وقت سختِ جون دادن، عاشقِ اون بمونیم بیایید توی کلاس درسِ عشق، درسِ اصغر بخونیم ای خدا به سینهی خستهی ما، امشب و صفا دادی آخرین فدایی کربلا رو، هدیه به مولا دادی کاشکی میشد همین امشب تا سحر، از قفس رها باشیم تو خواب و بیداری، پر بزنیم، همه کربلا باشیم |
لیله الرغائب(شب آرزوها) اولین شب جمعه ماه رجب است که برای آن اعمال و فضایل بسیاری نقل کرده اند که از آن جمله می توان به روزه پنجشنبه و استغفار زیاد اشاره کرد. شب جمعه اوّل ماه رجب را لیلة الرَّغائب مىگویند و از براى آن عملى از حضرت رسولصلى الله علیه وآله وارد شده با فضیلت بسیار که سیّد در اقبال و علّامه در اجازه بنى زهره نقل کردهاند از جمله فضیلت او آنکه گناهان بسیار بسبب او آمرزیده شود و آنکه هر که این نماز را بگذارد چون شب اوّل قبر او شود حقّ تعالى بفرستد ثواب این نماز را بسوى او به نیکوتر صورتى با روى گشاده و درخشان و زبان فصیح. پس با وى گوید اى حبیب من بشارت باد تو را که نجات یافتى از هر شدّت و سختى گوید تو کیستى بخدا سوگند که من روئى بهتر از روى تو ندیدم و کلامى شیرینتر از کلام تو نشنیدهام و بوئى بهتر از بوى تو نبوئیدم گوید من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردى آمدم امشب بنزد تو تا حقّ تو را ادا کنم و مونس تنهائى تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من سایه بر سر تو خواهم افکند. |
میلاد مادر سادات برهمگان مبارک
ای بهشت قرب احمد (ص) فاطمه(س) لیله قدر محمد (ص) فاطمه(س) ای سه شب بی قوت واز قوت تو سیر هم یتیم و هم فقیر و هم اسیر وحی بی ایثار تو کامل نشد هل اتی بی نان تو نازل نشد مدح تو کی با سخن کامل شود وحی باید بر قلم نازل شود ای که در تصویر انسان زیستی کیستی تو کیستی تو کیستی از شب میلاد تاآخر نفس مصطفی (ص)یک دست را بوسید و بس آن هم ای دست خدا دست تو بود ای برآن لبها و دست تو درود عقل کل از کل هستی شد جدا تا چهل شب کرد خلوت با خدا این چهل شب در سرش شور تو بود بهر استقبال از نور تو بود ای که از سر تا به پا پیغمبری بلکه هم پیغمبری هم حیدری تو رسول الله (ص) شویت بوالحسن (ع) هر سه یک جانید با هم در سه تن بس تویی ای عرش حق را قا ئمه هم محمد (ص) هم علی (ع) هم فاطمه (س) باید اینجا لب فرو بست از بیان روز محشر قدر تو گردد عیان صحنه محشر همه پا بست توست اختیار نار و جنت دست توست مهر تو روز قیامت هست ماست ریشه های چادرت در دست ماست روز محشر کار ما با فاطمه (س) است نقش پیشانی ما یا فاطمه (س) است از کرامت بر جبین ما همه ثبت کن هذا محب الفاطمه (س)
برتوخاندان تو صلوات |
قالَت فاطِمَةُ الزَّهرَاءُ عَلیهَا السَلَام:
1- موقعیت اهل بیت در نزد خدا : 2- حرمت مست کننده ها : 3- بهترین زنان کیستند؟ 4- نتیجه عبادت خالص : 5- فاطمه در مقام شکوه از دو خلیفه : 6- بدترین امّت : 7- نزدیکترین اوقات زن به خدا : 8- نتیجه صلوات بر زهرا (س) : 9- على (ع)، رهبر و پیشوا : 10- حجاب فاطمه : 11- دستور العملى جامع : 12- رضایت شوهر : 13- ثواب انگشتر عقیق : 14- على (ع) ، بهترین داور : 15- زنان دوزخى : 16- شرایط روزه دار : 17- داناترین و نخستین مسلمان : 18- کمک به ذرارى پیامبر : 19- على و شیعیان : 20- شیعه على در قیامت : 21- قرآن و عترت در آخرین سخن پیامبر : 22- شستن دستها : 23- نتیجه گشاده رویى : 24- رنج خانه دارى : 25- زیان بخل : 26- نتیجه سخاوت : 27- نتیجه سلام و تحیّت بر رسول خدا و دخترش زهرا : 28- خنده اسرار آمیز : 29- پیامبر ، پدر فرزندان زهرا : 30- خوشبخت واقعى : 31- پیامبر در جمع اهل بیت : 32- دعاى پیامبر در وقت ورود و خروج از مسجد : 33- سحر خیزى : 34- مریض در پناه خدا : 35- نرمخویى در مقابل دیگران و احترام به زنان : 36- پاداش آزادى بردگان : 37- زمان استجابت دعا : 38- سستى در نماز : از پدرم رسول خدا(ص)درباره مردان و زنانى که در نمازشان سستى و سهل انگارى مى کنند، پرسیدم. 39- شکست ظالم : 40- بخشى از خطبه زهرا (س) : |
عشق من پائیز آمد مثل پار باز هم، ما باز ماندیم از بهار احتراق لاله را دیدیم ما گل دمید و خون نجوشیدیم ما باید از فقدان گل خونجوش بود در فراق یاس، مشکی پوش بود یاس بوی مهربانی میدهد عطر دوران جوانی میدهد یاسها یادآور پروانهاند یاسها پیغمبران خانهاند یاس ما را رو به پاکی میبرد رو به عشقی اشتراکی میبرد یاس در هر جا نوید آشتی ست یاس دامان سپید آشتی ست در شبان ما که شد خورشید؟ یاس! بر لبان ما که میخندید؟ یاس! یاس یک شب را گل ایوان ماست یاس تنها یک سحر مهمان ماست بعد روی صبح پرپر میشود راهی شبهای دیگر میشود یاس مثل عطر پاک نیت است یاس استنشاق معصومیت است یاس را آیینهها رو کردهاند یاس را پیغمبران بو کردهاند یاس بوی حوض کوثر میدهد عطر اخلاق پیمبر میدهد حضرت زهرا دلش از یاس بود دانههای اشکش از الماس بود داغ عطر یاس زهرا زیر ماه میچکانید اشک حیدر را به چاه عشق محزون علی یاس است و بس چشم او یک چشمه الماس است و بس اشک میریزد علی مانند رود بر تن زهرا " گل یاس کبود " گریه آری گریه چون ابر چمن بر کبود یاس و سرخ نسترن گریه کن حیدر! که مقصد مشکل است این جدایی از محمد مشکل است گریه کن زیرا که دخت آفتاب بی خبر باید بخوابد در تراب این دل یاس است و روی یاسمین این امانت را امین باش ای زمین گریه کن زیرا که کوثر خشک شد زمزم از این ابر ابتر خشک شد نیمه شب دزدانه باید در مغاک ریخت بر روی گل خورشید، خاک یاس خوشبوی محمد داغ دید صد فدک زخم از گل این باغ دید مدفن این ناله غیر از چاه نیست جز تو کس از قبر او آگاه نیست گریه بر فرق عدالت کن که فاق میشود از زهر شمشیر نفاق گریه بر طشت حسن کن تا سحر که پر است از لخته ی خون جگر گریه کن چون ابر بارانی به چاه بر حسین تشنه لب در قتلگاه خاندانت را به غارت میبرند دخترانت را اسارت میبرند گریه بر بیدستی احساس کن! گریه بر طفلان بی عباس کن! باز کن حیدر! تو شط اشک را تا نگیرد با خجالت مشک را گریه کن بر آن یتیمانی که شام با تو میخوردند در اشک مدام گریه کن چون گریه ی ابر بهار گریه کن بر روی گلهای مزار مثل نوزادانی که مادر مردهاند مثل طفلانی که آتش خوردهاند گریه کن در زیر تابوت روان گریه کن بر نسترنهای جوان گریه کن زیرا که گلها دیدهاند یاسهای مهربان کوچیدهاند گریه کن زیرا که شبنم فانی است هر گلی در معرض ویرانی است ما سر خود را اسیری میبریم ما جوانی را به پیری میبریم زیر گورستانی از برگ رزان من بهاری مرده دارم ای خزان زخم آن گل بر تن من چاک شد آن بهار مرده در من خاک شد ای بهار گریه بار نا امید ای گل مأیوس من! یاس سپید
|
مدینه امشب ز صفا پر شده از می جام مصطفی پر شده حال و هوای شهر مستان خوش است وقت وصال یار عاشق کش است موسم مشتاقی و مستی شده باز شب باده پرستی شده ساقی آسمانیان می دهد به عاشقان جرعه پیاپی دهد مستی میخانه ز حد گذشته کار ز امداد و مدد گذشته مگر عنایتی که ساقی کند مدد از آن جرعه باقی کند جام الستی اش لبالب کند بر لب خود یاد ز زینب کند زینب اگر نبود مستی نبود عشق نبود و کل هستی نبود نه اختران و ماه و آسمانی نه کوکب و نه شمس و کهکشانی بوده خدا و غیر او دگر هیچ نبوده جز او ز کسی خبر هیچ به رمز لولاک بگوید خدا که خلقتی نبوده بی مصطفی گفته نبی که من خود از حسینم گرچه خودم باعث عالمینم بدون زینبش حسینی نبود چو جلوه در کرب و بلا می نمود مرا چنین عقیده و مذهب است هر دو جهان یکسره از زینب است ای که بوی کربلا می آید از میلاد تو هر گلی یابدی صفا چون می نماید یاد تو گل بخوانندت ولی گلها همه مست تو اند سدره و طوبی بود یک شاخه از شمشاد تو خسته بودم از سراب کاذب آزادی ام تا اسیرت شد دلم ، گردیده ام آزاد تو کاروان سالار عشقی ، قبله اهل دلی با ورودت بیت عترت می شود دلشاد تو ای گل زهرا نسب ای غنچه باغ علی عشق و مستی هم بود در این جهان همزاد تو مقدمت بوی بهشت فاطمیون می دهد فخر بنماید خدا بر عالم ایجاد تو آرزومند دعایت در نماز شب حسین همره او اهل گیتی طالب امداد تو
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||