عرفه روز شناخت ،روز به خود رسیدن و روز شناخت حضرت حق روز استجابت دعا ،روز دعاکردن
بیایید برای آقای غریبمان حضر ت مهدی (عج) دعا کنیم اللهم عجل لولیک الفرج حالا که بعضی از گناهان به غیر از این روز آمرزیده نمی شود بیایید برای آمرزش گناهان هم دیگر دعا کنیم یاد و خاطره شهیدان عرفه مخصوصا شهید عباس بابایی و شهید کاظمی را گرامی میداریم . |
یا مهدی وقت دعای عرفه برا ی ما دعا کنید |
|
هرگز زعشق خویش جدایم نمی کنی محتاج بنده های خدایم نمی کنی گفتی سه بار دیدن زوار می رسی مولا یاایها الرئوف (ع) رهایم نمی کنی دلتنگ روضه های حسین (ع) و محرمم راهی خاک کرب وبلایم نمی کنی ؟ این حرف آخرست که می زنم با تو مهمان سفره شهدایم نمی کنی ؟
|
امشب گره می زنم دل تنگمو با بال کبوترات شاید دل منو هم ببرن تا عرش گنبد طلات
هوائیه قلبم ، به هوای پا بوس پر می کشه امشب ، تا آسمون طوس
یا رضا دل ما به فدات ، طوطیای نگامونه خاک پات قربون مرقد با صفات مهربون قبلهمون یه نگات ، شبیه آهو سر می ذاریم به رات قربون تک تک زائرات |
|
پیام رهبر انقلاب برای شهیدان گمنام دانشگاه شاهدبسمالله الرحمن الرحیم
|
میهمان خراسانى و تنور آتش مأمون رقّى - که یکى از دوستان امام جعفر صادق علیه السلام است - حکایت نماید: در منزل آن حضرت بودم ، که شخصى به نام سهل بن حسن خراسانى وارد شد و سلام کرد و پس از آن که نشست ، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت : یاابن رسول اللّه ! شما بیش از حدّ عطوفت و مهربانى دارید، شما اهل بیت امامت و ولایت هستید، چه چیز مانع شده است که قیام نمى کنید و حقّ خود را از غاصبین و ظالمین باز پس نمى گیرید، با این که بیش از یک صد هزار شمشیر زن آماده جهاد و فداکارى در رکاب شما هستند؟! امام صادق علیه السلام فرمود: آرام باش ، خدا حقّ تو را نگه دارد و سپس به یکى از پیش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش کن . همین که آتش تنور روشن شد و شعله هاى آتش زبانه کشید، امام علیه السلام به آن شخص خراسانى خطاب نمود: برخیز و برو داخل تنور آتش بنشین . سهل خراسانى گفت : اى سرور و مولایم ! مرا در آتش ، عذاب مگردان ، و مرا مورد عفو و بخشش خویش قرار بده ، خداوند شما را مورد رحمت واسعه خویش قرار دهد. در همین لحظات شخص دیگرى به نام هارون مکّى - در حالى که کفش هاى خود را به دست گرفته بود - وارد شد و سلام کرد. حضرت امام صادق سلام اللّه علیه ، پس از جواب سلام ، به او فرمود: اى هارون ! کفش هایت را زمین بگذار و حرکت کن برو درون تنور آتش و بنشین . هارون مکّى کفش هاى خود را بر زمین نهاد و بدون چون و چرا و بهانه اى ، داخل تنور رفت و در میان شعله هاى آتش نشست . آن گاه امام علیه السلام با سهل خراسانى مشغول مذاکره و صحبت شد و پیرامون وضعیّت فرهنگى ، اقتصادى ، اجتماعى و دیگر جوانب شهر و مردم خراسان مطالبى را مطرح نمود مثل آن که مدّت ها در خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است . پس از گذشت ساعتى ، حضرت فرمود: اى سهل ! بلند شو، برو ببین در تنور چه خبر است . همین که سهل کنار تنور آمد، دید هارون مکّى چهار زانو روى آتش ها نشسته است ، پس از آن امام علیه السلام به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بیا؛ و هارون هم از تنور بیرون آمد. بعد از آن ، حضرت خطاب به سهل خراسانى کرد و اظهار داشت : در خراسان شما چند نفر مخلص مانند این شخص - هارون که مطیع ما مى باشد - پیدا مى شود؟ سهل پاسخ داد: هیچ ، نه به خدا سوگند! حتّى یک نفر هم این چنین وجود ندارد. امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: اى سهل ! ما خود مى دانیم که در چه زمانى خروج و قیام نمائیم ؛ و آن زمان موقعى خواهد بود، که حدّاقلّ پنج نفر هم دست ، مطیع و مخلص ما یافت شوند، در ضمن بدان که ما خود آگاه به تمام آن مسائل بوده و هستیم .
تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان بحارالا نوار: ج 47، ص 123، ح 176، به نقل از مناقب ابن شهرآشوب |
عید فطر.. عید پایان یافتن رمضان نیست.. عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است.. چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد می شود. رمضان کوره ایی است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نوبا جانی تازه از آن سر بر می آورد. فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است. بناست که رمضان با سحرهاوافطارهایش.. با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد. اگر درعید فطر درنیابیم که از نو متولد شده ایم.. اگر تازگی را در روح خود احساس نکنیم.. عید فطر عید ما نیست.
عید فطر مبارک در نماز عید فطر عیدیتان را از دستان آقا امام زمان بگیرید . التماس دعای فرج
|
این شبها ،شب دعاست از تمامی مومنین و مومنات وتمامی دوستان التماس دعای خیر داریم |
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||